هاکودو حول زندگی روزمره ساچی کویاما، یک ویولونیست دبیرستانی با استعداد و امیدوار میچرخد. اگرچه ساچی از زندگی مدرسه خود راضی است و در باشگاه موسیقی دوستان خود را حفظ میکند، اما سرگرمی مورد علاقه او قدردانی از مناظر اطراف محله خود در ایواکی، فوکوشیما در حین پیاده روی تنها به ایستگاه اتوبوس خود است. با این حال، در یکی از پیاده رویهای بعد از مدرسه ساچی، او با یوسوکه کیجینامی، پسری که اغلب او را در مسیر بازگشت به خانه با اتوبوس میبیند، ملاقات غیرمنتظرهای دارد.
پس از پیشنهاد کمک به کیجینامی برای یافتن منظره ای کامل از منظر عصر (موضوع نقاشی بعدی او برای نمایشگاه باشگاه هنریاش) این دو با تحسین مشترک خود از مناظر زیبای غرق در غروب آفتاب، پیوندی برقرار میکنند...
بسیاری از افراد در مورد موقعیتهای بی ربطی که بین داستان اصلی این فیلم با خلاصه آن اتفاق افتاده است شکایت میکنند. البته این موضوع فقط در مورد موقعیتهای زندگی مدرسهای آنها است و کمی طعم تند عاشقانه به روابط آنها اضافه شده تا نمایش ظرافتهای بیشتری داشته باشد. اما سازندگان همچنان سعی کردند فیلم را به نکته اصلی خود برسانند.
دختر شخصیت اصلی انیمه، همواره در هر موقعیتی چه خوب و چه عادی، لذتی نمی برد و تنها منتظر لحظه گرگ و میش بود تا از آن لذت کافی را ببرد. خود پسر نیز غیر واقعی به نظر میرسید، عجیب رفتار میکرد، خیلی خجالت زده به نظر میرسید و حتی فرصتی برای فراموش کردن عشق اول خود که از حوادث زلزله ناپدید شده بود، نداشت. با ملاقات این دو نفر، هر دو تغییر بزرگی را طی کردند، یک توسعه بزرگ در زندگی جدید خود. هر دو از آن لذت بردند. در پایان، این فقط یک داستان ساده از افرادی است که نیاز داشتند از منطقه امن قبلی خود دور شوند. و برای طرفداران، این بسیار آرامبخش و دیدنی است.